«اسلوبالیزیشن»؛ عصر جدید تجارت جهانی با رشد منطقهای شدن
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۰۷۷۳۴
به گزارش روز سه شنبه ایرنا به نقل از تارنمای ال اکونومیستا اسپانیا، ۲۰۰ سال گذشته برای جهان به طور کلی و به ویژه برای غرب، سالهای پر تلاطمی بوده است. فراتر از دو جنگ جهانی و سایر درگیریهای بزرگ که به طور قطعی گذشته و حال را رقم زدهاند، در طول آن دو قرن، اقتصاد جهشی عظیم داشته است و این روند با انقلاب صنعتی آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیشرفتهایی که در حملونقل در آن سالها تجربه شد، «فاصله» بین اقتصادها و مناطق را کاهش داد و تبادل کالا را به امری سودآور و امکانپذیر تبدیل کرد. (تا پیش از این دوره، محصولات فاسد شدنی یا بسیار سنگین نمیتوانستند حملونقل شوند). با وجود همه این موارد، تجارت بینالملل و تحولات آن از آن زمان تاکنون خطی نبوده و بهنظر نمیرسد که در آینده نیز با وجود منافعی که در پی دارد، خطی باشد. گواه این فقدان روند خطی بودن، دوره جدیدی است که تجارت بینالملل با قدرت بیشتری در آن وارد میشود، مرحلهای که به نظر میرسد همزمان با پایان فراجهانیشدن (Hyper-globalization)، عصری که اقتصاددانان صندوق بینالمللی پول آن را کندیسازی (slowbalization) نامیدهاند، متولد شده است.
صندوق بین المللی پول پیشتر یادداشتی را منتشر کرد که در آن به تحلیل پنج دوره تجارت بین المللی از سال ۱۸۷۰ تا به امروز پرداخته است. بر اساس این مطلب، جهانی شدن به پنج دوره تقسیم شده است: ۱۸۷۰-۱۹۱۴ (انقلاب صنعتی)، ۱۹۱۴-۱۹۴۵ (جنگها و حمایتگرایی)، ۱۹۴۵-۱۹۸۰ (نرخ ارز ثابت-برتون وودز)، ۱۹۸۰. -۲۰۰۸ (آزادسازی بزرگ یا فراجهانیشدن) و ۲۰۰۸ تا امروز (اسلوبالیزیشن/ آهستهسازی).
وقتی صحبت از جهانیشدن میشود، این تصور به وجود میآید که این موضوع، پدیدهای است که تنها در چند سال اخیر با ما همراه بوده است؛ حال آنکه، طبق اطلاعات صندوق بینالمللی پول، میتوان گفت که نخستین دوره جهانیشدن در سال ۱۸۸۰، ۱۴۰ سال پیش، اتفاق افتاد.
صنعتی شدن یا انقلاب صنعتی دوم (۱۸۷۰-۱۹۱۴): عصر صنعتی شدن دورهای بود که در آن استاندارد طلا، تجارت جهانی را که تحت سلطه آرژانتین، استرالیا، کانادا، اروپا (بلژیک در این دوره برجسته بود) و ایالات متحده بود، تسهیل کرد. پیشرفتهای حملونقل ویژگی بارز این دوره است؛ مسئلهای که هزینههای تجاری را کاهش داد و حجم کالاها را بین کشورها افزایش داد.
چنان که در کتابچه راهنمای تاریخ اقتصادی آمده است: وقتی امروز از جهانیشدن صحبت میکنیم، (به عنوان فرآیندی که فقط بر اقتصاد تأثیر نمیگذارد) شاید نمیدانیم که پیشرفتهترین مرحله از یک روند گسترش تدریجی مدارهای گردش ایدهها، مردم، کالاها، سرمایه (و البته تسلیحات)، از زمانهای بسیار دور شروع شده است. اما اگر دورهای شایسته نام جهانیشدن اول باشد، نیمه دوم قرن نوزدهم است که تا آستانه جنگ جهانی اول به طول انجامید و در طول این دههها افزایش چشمگیر جریان کالا، سرمایه و مردم اتفاق افتاد.
در این متن آمده است: استاندارد طلا و به ویژه، نوآوریهای فنی جای خود را به نخستین دوره جهانیشدن داد. به لطف این پیشرفتها، خطوط راهآهن بزرگی ساخته شدند که ابتدا کشورها و بعدتر، کل مناطق را به هم متصل کرد. همچنین موتور بخار و بهبود در ناوبری، امکان حملونقل مقدار بیشتری از کالا را در مدت زمان کوتاهتری فراهم کرد.
جنگ ها و حمایت گرایی (۱۹۱۴-۱۹۴۵): در این دوره، دو جنگ جهانی و انقلاب روسیه اتفاق افتاد، دوره ای پرتلاطم که جریانهای تجاری را کاهش داد، به ملیگرایی دامن زد و ترمز جهانی شدن را کشید. کارشناسان صندوق بینالمللی پول معتقدند: دوران بینجنگها به دلیل درگیریهای بینالمللی و افزایش حمایتگرایی شاهد بازگشت چشمگیر جهانیشدن بود. با وجود فشار جامعه ملل برای همکاری چندجانبه، تجارت در میانه موانع تجاری و شکست استاندارد طلا در بلوکهای پولی، منطقهای شد.
نرخ های ارز ثابت-برتون وودز (۱۹۴۵-۱۹۸۰): دوره برتون وودز، (توافقنامهها و قطعنامههای کنفرانس پولی و مالی سازمان ملل متحد که در شهر برتون وودز در نیوهمپشایر برای پایان دادن به حمایتگرایی و تلاش برای ایجاد یک سیاست تجارت آزادتر برگزار شد)، با معرفی آمریکا به عنوان قدرت اقتصادی مسلط با دلار ظهور کرد و این کشور، سیستمی را با سایر نرخهای مبادله مرتبط با «پول سبز» خود تقویت کرد.
کارشناسان صندوق بینالمللی پول تاکید کردند: بازیابی پس از جنگ و آزادسازی به گسترش سریع تجارت در اروپا، ژاپن و اقتصادهای در حال توسعه دامن زد و بسیاری از کشورها کنترل سرمایه را کاهش دادند. با این حال، سیاستهای مالی و پولی انبساطی ایالات متحده که به موجب هزینههای اجتماعی و نظامی تشدید شده بود، در نهایت سیستم را ناپایدار کرد. ایالات متحده در اوایل دهه ۱۹۷۰ به قابلیت تبدیل دلار- طلا پایان داد و بسیاری از کشورها به نرخهای ارز شناور روی آوردند.
آزادسازی بزرگ (۱۹۸۰-۲۰۰۸): دوره آزادسازی باعث حذف تدریجی موانع تجاری در چین و دیگر اقتصادهای بزرگ نوظهور و همکاری اقتصادی بینالمللی بیسابقه، از جمله ادغام بلوک شوروی سابق منجر شد. آزادسازی همچنین منجر به رشد بیشتر تجارت شد. سازمان تجارت جهانی که در سال ۱۹۹۵ ایجاد شد، به ناظر چندجانبه جدید توافقنامههای تجاری، مذاکرات و حلوفصل اختلافات تبدیل شد. جریان سرمایه فرامرزی افزایش یافت و پیچیدگی و پیوستگی سیستم مالی جهانی را افزایش داد.
در این دوره، سازمان تجارت جهانی از طریق نشستهای مختلف (اروگوئه، دوحه...) برای کاهش تعرفهها و به طور کلی بهبود شرایط تجارت بین المللی گام برداشته و بخش بزرگی از جهان را در این فرآیند جهانی شدن ادغام کرد؛ این مسئله باعث شد تا میلیونها نفر از وضعیت فقر خارج شوند. در این دوره، آزاد بودن تجارت جهانی (واردات به علاوه صادرات) به بالاترین حد خود رسید و به صورت پیوسته از ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی فراتر رفت. در حالی که اکنون، جهانیشدن در بهترین حالت دچار رکود شده (و نه معکوس شدن)، به نظر میرسد فرآیند جهانیشدن در این دوره به اوج خود رسیده باشد.
اسلوبالیزیشن/ آهستهسازی (۲۰۰۸-تاکنون) : آهستهشدن یا کندشدن فرآیند جهانیشدن پس از بحران مالی جهانی رخ داده است. ویژگیهای بارز این دوره، کندی طولانیمدت سرعت اصلاحات و گشایش تجارت و تضعیف حمایت سیاسی از تجارت آزاد در میانه تنشهای ژئوپلیتیکی رو به رشد است. رقابت بر سر تعرفهها بین ایالات متحده و چین، شکست چندین قرارداد تجارت آزاد که در حال مذاکره بود یا جنگ در اوکراین، مسائلی است که جهانی شدن را کند کرده است.
آنچه تا به امروز شاهد هستیم اینکه به جای آزادسازی تجارت جهانی، رکود و منطقهای شدن هر چه بیشتر در حال رخ دادن است. جهانیشدن با کنار گذاشتن عنصر جهانی، به پدیدهای منطقهای در حال تغییر است. تجارت بین مناطق مختلف جهان در حالی رو به تضعیف است که این روند به شکل داخلی، در حال تقویت است؛ بین کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین، مناطق مشخصی از آسیا...
جهان منطقهای شده
بر اساس تحلیل جدید پژوهش مورگان استنلی، یک مدل بسیار کمتر جهانی و سطحیتر در حال ظهور است، که بیشتر بر تجارت بین بازیگران منطقهای و متحدان متمرکز است و با تغییر از چند قدرت اقتصادی جهانی به مراکز متعدد سیاسی و اقتصادی شناخته میشود. بر اساس این تحلیل، اگر چه اثرات کامل اسلوبالیزیشن سالها طول میکشد تا آشکار شود، این روند در حال حاضر در جریان است. کشورهایی مانند مکزیک، هند، ویتنام و ترکیه میتوانند ذینفعهای این شرایط باشند. همچنین حوزههایی مانند دفاعی و امنیت سایبری، در این فرآیند، کلیدی خواهند بود.
کارشناسان صندوق بینالمللی پول تاکید کردند که حتی قبل از همهگیری کووید-۱۹، ترکیبی از روندها مانند تغییر ترجیحات مصرفکنندگان، قدرت خرید بیشتر در بازارهای نوظهور و ظهور تعرفهها، افزایش تردید در سرمایهگذاری خارجی و حساسیت بیشتر به امنیت ملی در تجارت فناوری مشهود بود؛ همه این تحولات، برای کاهش سرعت جهانیشدن و حتی معکوس کردن آن، دست به دست هم دادند.
در سال ۲۰۲۲ و سال جاری (۲۰۲۳)، جنگ بین روسیه و اوکراین و تأثیر آن بر زنجیرههای تأمین کالاها، «تلهها» یا خطرات وابستگی متقابل اقتصادی را به وضوح آشکار کرد و به بحثها در مورد انتقال تولید به مکانهای نزدیکتر یا دستکم، به اقتصادهای متحد و شریک یا از نظر فرهنگی بسیار نزدیک دامن زده است.
پابلو اِرناندز، رئیس بانک اسپانیا هفته گذشته طی سخنانی به این موضوع اشاره کرد و اذعان داشت که جهانی شدن گرفتار غلوزنجیر شده است. وی تاکید کرد: در بحبوحه درگیریهای شدید ژئوپلیتیکی، دولتها و شرکتها در تلاش هستند تا این موارد را کاهش دهند. بدیهی است که هنوز خیلی زود است که بدانیم این تلاشها چگونه و تا چه اندازه بر روند جهانیشدن تأثیر میگذارند، اما به نظر میرسد که این تلاشها از وابستگی به متنوعسازی، از کارایی به امنیت، و از جهانیشدن به منطقهای شدن در حال تغییر است.
این اقتصاددان اسپانیایی خاطر نشان کرد: شرکتها وابستگی خود را به تامینکنندگان خاص کاهش میدهند و به دنبال تنوع بیشتر هستند که این مسئله میتواند برای کاهش تاثیر شوکهای عرضه جهانی بسیار مفید باشد. همچنین شرکتها از سیستمهای مدیریت زنجیره تامین «به موقع» (just in time) به سیستمهای مدیریت زنجیره تأمین «در صورت لزوم» (just in case) حرکت کردند. به عبارت دیگر، به نظر می رسد که حداقل در زمان حاضر، تمایل بیشتر در جهت تنوع بیشتر (از نظر تامینکنندگان و تقاضای نهایی، داخلی و خارجی) بوده و این متنوعسازی در واقع ممکن است ثبات بیشتر و نوسانات کمتر در اقتصاد کلان ایجاد کند.
وی افزود کشورها (از جمله چین و ایالات متحده) شروع به اولویت دادن به امنیت بر کارایی (بهینهسازیِ استفاده از منابع) کردهاند، علاوه بر آن شروع به تقویت زنجیرههای منطقهای در برابر زنجیرههای جهانی کردهاند.
در نهایت اینکه، این دوره جدید در راه بوده و این یک تغییر پارادایم است که در حال حاضر نیز در حال وقوع است و در کوتاه مدت، بازگشتی وجود ندارد.
جهان آمریکا ۰ نفر الهه طهماسبی بنفشه درق برچسبها اوکراین روسیه سازمان ملل متحد سازمان تجارت جهانی چین ایالات متحده آمریکا صندوق بين المللی پول ترکیهمنبع: ایرنا
کلیدواژه: اوکراین روسیه سازمان ملل متحد سازمان تجارت جهانی چین ایالات متحده آمریکا صندوق بين المللی پول ترکیه اوکراین روسیه سازمان ملل متحد سازمان تجارت جهانی چین ایالات متحده آمریکا صندوق بين المللی پول ترکیه صندوق بین المللی پول ایالات متحده نظر می رسد حمایت گرایی تجارت جهانی منطقه ای شد برتون وودز تجارت بین جهانی شدن حمل ونقل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۰۷۷۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست
تاریخ پر است از سرگذشت ابرقدرتهایی که دیگر قدرتی برایشان باقی نمانده و سرزمینهایی که از شوکت و ثروتشان تلی از خاک به یادگار مانده است و این حکایتی است که به نظر میرسد این روزها نیز در حال تکرار شدن است.
فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است؟
پیش از جنگ سرد آمریکا و شوروی به عنوان رهبران دو بلوک غرب و شرق قدرت و یا همان هژمونی جهان را در دست داشتند؛ با شروع جنگ سرد، اما یکی از این قدرتها از بین رفت و جهان به عنوان جهانی تک قطبی به راه خود ادامه داد.
نشریه «فارن افرز» سال ۹۹ در زمان هیاهوی برجام نوشت تمامی عواملی که روزی باعث قدرت جهانی آمریکا شده بودند، امروز در حال دگرگونی است و به سویی میرود که به هژمونی آمریکا پایان دهد. فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است، اما با تحولات جهانی استحکام گذشته خود را از دست داده است.
سال ۲۰۲۲ هم راشا تودی گزارش داد: سال ۲۰۲۲ رو به پایان است. این سال، سالی بود که پیامدهای مهمی برای آینده ژئوپلیتیک جهانی داشت و در کتابهای تاریخ از آن یاد خواهد شد. به طور خاص، این سال نشانگر پایان سه دهه تک قطبی آمریکا بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز و سبب ایجاد جهان چند قطبی جدید متشکل از قدرتهای بزرگ رقیب متعدد شد. ۱۲ ماه گذشته اگرچه مدتها قبل در حال شکل گیری بود، اما تثبیت نهایی دوره ژئوپلیتیکی جدید را رقم زد. عملیات نظامی روسیه در اوکراین نقطه عطف تعیین کننده بود، که نمایانگر گسست نهایی از جهانی بود که با سقوط اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. کاتالیزور اصلی این تغییر، خود آمریکا بود، که دیگر از جهانی شدن که زمانی از آن حمایت میکرد، خوشش نمیآمد. کاهش هژمونی آمریکا از طریق احیای مجدد دولتهای رقیب که به میل آمریکا اصلاحات انجام نمیدهند (روسیه و چین) انجام شده است.
حمید صالحی کارشناس مسائل منطقه در این زمینه معتقد است: شکی نیست که قدرت و نفوذ آمریکا در طی این چند سال اخیر رو به افول است به این معنی که هیمنه و هژمونی آمریکا در دستگاهها و نهادهای بین المللی کمتر شده است. کاهش قدرت آمریکا در نهادهای بین المللی دلایل متعددی دارد که بخشی از آن قدرت گرفتن چین و همچنین روسیه است و بخش دیگر مربوط به تحولاتی است که در منطقه رخ میدهد و نیز اتفاقات درون ایالات متحده از جمله عواملی است که بر کاهش قدرت آمریکا تاثیر گذاشته است. براساس قرارداد بین المللی ۱۹۲۵ ژنو که استفاده، تولید و انباشت سلاح شیمیایی ممنوع است، اما آمریکاییها در لائوس و... استفاده کردند، این مساله نشان میدهد آمریکاییها هر چه به نفعشان باشد حمایت و ضمانت کرده و آن را دنبال میکنند.
صالحی خاطرنشان کرد: آمریکاییها در دو سه موضوع دارای قدرت هستند از جمله دلار، اما در شرایط کنونی و تحولات اخیر این قدرت آنان رو به افول است. تحولات منطقهای و جهانی هم در این مساله تاثیر گذار است؛ بنابراین عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا شاهد روند کاهش قدرت آمریکا باشیم که نتایج مثبتی در به نتیجه رسیدن معاهدات بین المللی و رأی دادگاه لاهه دارد، البته یکسری تحولات بین المللی مانند جنگ روسیه و اوکراین هم در این موضوع موثر هستند.
مقاومتی که باعث شکست آمریکا شد
اما یکی از عواملی که بسیاری معتقدند روند سقوط این هژمون سابق را تسریع کرده محور مقاومت است.
حسین کنعانی مقدم کارشناس سیاست خارجی در این باره گفته است: آمریکا در ماجرای طوفان الاقصی به طور تمام قد درکنار رژیم صهیونیستی قرار رفت و این جمله معروف بایدن که ما درحمایت از رژیم صهیونیستی ایستاده ایم عملا شراکت در جنایات نسل کشی، کودک کشی و اقدامات دد منشانه رژیم صهیوینستی در برابر ملت فلسطین و علیه صلح و امنیت جهانی شد. تصور آمریکا هم این بود که رژیم صهیونیستی در میدان با نبرد میتواند بر مردم فلسطین غلبه کند. همچنین با توج به اینکه خود رژیم صهیونیستی مولود نامشروع پیوند آمریکا و انگلیس بود خیلی تلاش داشتند تا این طفل نامشروع را حفظ کنند، اما در طوفان الاقصی اراده ملت فلسطین پیروز شد و عملا آمریکا نتوانست در میدان و صحنه بین المللی و حتی در موضوع رسانهای اقدامی را در جهت بقای صهیونیستها انجام دهد تا حدی که خودش هم اکنون در گیر یک جبش اجتماعی و دانشجویی است که در حال جهانی شدن است.
مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است
وی ادامه داد: باتوجه به گذشته جنبش دانشجویی در آمریکا در سال ۱۹۶۰ که در مقابله با بحث مداخلات آمریکا در ویتنام بود و باعث شد که آمریکا عقب نشینی کند و تسلیم اراده دانشجویان شود میتوان الان هم گفت که آمریکا در درون خود هم دچار شکست شده است. زیرا الان به جای اینکه یک آمریکایی بگوید که من در کنار اسرائیل ایستاده ام شاهد این است که حتی مردم و نخبگان خود را هم از دست داده است؛ بنابراین شکست خورده قطعی میدان و دیپلماسی رژیم صهیونیستی است با توجه به اینکه الان هم در صحنه بین المللی شاهد قطعنامه ۲۷۲۸ برعلیه رژیم صهیونیستی بودیم تا حدی که خود آمریکا هم رای ممتنع داد و نتوانست این قطعنامه را وتو کند. در حال حاضر هم بسیاری از کشورها در پی این هستند که روابط سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی خود را با صهیونیستها قطع کنند و در هیچ یک از حنههایی که برایشان متصور بود پیروز نشدند و محور مقاومت از همیشه پیروزتر است و در معادلات بین المللی و منطقهای هم بعد از عملیات وعده صادق حرف اول را در مناسبات میزند.
این کارشناس معتقد است: همه میدانند که مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است و الان میتوان گفت که یکی از محورهای شکل گرفته در جهان چند قطبی محور مقاومت و از جمله جمهوری اسلامی است که این محور را حمایت میکند. ایران در بریکس و شانگهای و در معاملات منطقهای در مناسبات قفقاز و سایر کشورها اثر موثری داشته است چه از نظر سیاسی چه امنیتی و چه اقتادی بنابراین قطب سوم جهان در حال شکل گیری با بازیگران مطرح است.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی